عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
عکس خیابان جمهوری اسلامی | 0 | 98 | valadbaigi |
زندگی ساده یه روحانی | 0 | 573 | hassanahmadi |
فصل برداشت | 3 | 1161 | sorush |
کوه نمک جاشک | 5 | 1374 | shahinlian |
از ما بپرسید و بخواهید ... | 7 | 1544 | hassanahmadi |
هوای بارونی کاکی | 2 | 1343 | shahinlian |
زندگی زنان عشایر دشتستان | 0 | 921 | hassanahmadi |
برداشت گوجه فرنگی | 0 | 1086 | hassanahmadi |
یکی از سنتهای قدیمی مردم بوشهر که بیشتر در محلات قدیمی این شهر و در چهارمحل قدیمی این شهر برگزار میشده سنت قدیمی" دم دم سحری" است که توسط افرادی به اجرا گذاشته میشود.
این سنت قدیمی در زمانی که امکانات پیشرفته ای مثل ساعت زنگ دار، رادیو، تلویزیون نبوده که در سحرهای ماه مبارک رمضان، مردم با صدای آن بیدار شوند، اجرا میشده است.
افرادی که دم دم سحری اجرا می کرده اند، معمولا سه تا چهار نفر بودهاند و درحالی که یکی چراغ فانوسی به دست دارد ودیگری دمامی را به دوش می کشد به صورت گروهی اشعاری در وصف ماه رمضان میخواندند.
"خداوندا تو ستاری / همه خوابندتوبیداری" "به حق لا اله الاالله / همه عالم نگهداری" یکی از معروف ترین اشعاری است که در این سنت بسیار دیرینه خوانده میشود.
در حال حاضر به خاطر زندگی ماشینی و ظهور امکانات این رسم کمرنگ شده ولی در بعضی از محله های قدیمی از جمله محله دهدشتی، کوتی، بهبهانی، شنبدی، جبری و بعضی از محله های قدیمی دیگر این رسم زنده نگه داشته شده است.
منبع:همشهری
برای دیدن فیلم این مراسم به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم در فرهنگ مردم است که ریشه در دین و مذهب دارد. مردم به صورت یک پارچه و دسته جمعی خود را برای انجام تکالیف شرعی و اسلامی آماده می سازند. آداب و رسوم مردم کاکی در ماه مبارک رمضان با سایر دیگر مناطق دشتی چندان فرقی ندارد. در این نوشتار سعی کرده ایم تا پاره ای از آداب و رسوم مردم کاکی از نظر خوانندگان گرامی و ارجمند بگذاریم.
تخته حوضی
یکی دیگر از نمایشهای اصیل ایرانی که همگام و همپای تعزیه در جامعه ما رشد و نمو پیدا کرد نمایش تخته حوضی بود.«تخته حوضی»روی دیگر سکهای بود که یک سویش تعزیه بود.تعزیه به خاطر مذهبی بودنش همواره مقدس بوده و نمایشگرانش مورد عزت و احترام بودهاند؛اما متأسفانه تخته حوضی به دلیل اینکه ریشه در رقص و موسیقی داشته و همواره در درون خود طنز گزنده،سیاسی و نقادانهای داشته،به عنوان هنری نجیب شناخته نشده است و نمایشگرانش را همواره با القابی چون مطربها،دلقکها،دورهگردها صدا زدهاند...»13.
در بوشهر پیش از آنکه به تخته حوضی برسیم،نمایشهای شاد و کمیکی وجود داشته که مردم معمولا در مراسم شادی آنها را اجرا میکردهاند.روشن است که در آن نمایشها نه اجراکنندگان دغدغه«نمایش»داشتهاند و نه خود نمایش باری تئاتری قوی داشته است. اما نیت«بازی»و سرگرمی،مردم را به طرف این نمایشها میکشانده است.نکته مهم دیگر درباره نمایشهای شاد در بوشهر آنکه مردم این سامان مردم شوخطبع،ظریف و اهل خنده هستند.و به همین دلیل به این مسایل اهمیت فوق العاده نشان میدادند هرچند به مرور زمان شرایط و جریانات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی به سمت و سویی رفت که امروز خنداندن آدمهای جنوب کار سادهای نیست.
جنوب سرزمین غریب،شگفت و پرآیینی است،سرزمینی که شگفتیاش ریشه در جغرافیای محدودی دارد که در آن عدهای دل در گرو خاک دارند و با باد،زمین و درخت سخن میگویند و باورها و اعتقاداتشان آیینهای بیابانی را موجب شده است.عدهای دیگر اما دل در گرو دریا دارند و با آب و«آبیها»گپ میزنند و آواز میخوانند و باورهایشان موجب زایش آیینهای دریایی گشته است.
انسان جنوبی از سپیدهدم نخستین تارخی با این آیینها زیسته،نفس کشیده و این زندگی توأمان«فرهنگی خاص»را برایش رقم زده است.
به همین سبب نمایشهای سنتی برآمده،از دل این فرهنگ خاص شاخصههای قومی، بومی و اقلیمی دارند.این مقاله تلاش میکند ضمن بررسی کلی آیینها در استان بوشهر ویژگیهای نمایشهای سنتی این استان را مورد مطالعه قرار دهد.
....
بااینحال تعزیه(شبیهخوانی)در بوشهر نسبت به سایر نقاط کشور شاخصههای منحصر به فرد و یگانهای دارد.مهمترین شاخصهها عبارتند از:
الف)برجستهترین نکتهای که در تعزیه بوشهر دیده میشود و در هیچ نقطهای از مملکت همانندی ندارد حضور شبیهخوانان زن در نقشهای زنان در مجالس تعزیه است.این نکته از دیرباز در تعزیه بوشهر وجود داشته و متعلق به مثلا یک دهه اخیر نیست.
اگر باور داشته باشیم که«نمایش در آغاز،از تحول رسمها و نیایشهای مذهبی بیرون آمده»4است،بیگمان سرزمینی چون
جنوب ایران که مردمانش از سپیده دم تاریخ،با آیینها،رسمها و نیایشهای مذهبی بر بالیده و همواره به عنوان نیازی مبرم با آنها و در دل آنها زیستهاند،سرزمینی است سرشار از رگ و ریشههای نمایشی.آیینهای مختلفی که در ایام مختلف سال در این منطقه برگزار میشود،بارزترین مثال این نکته است.مراسم بازخواهی، زار،مراسم خاک سپاری،ازدواج،عزاداری و...مهمترین این آیینها به شمار میروند و از نخستین روزهای تاریخ مردم این خطه،با آنها زیست کردهاند.علاوه بر آیینها،بازیهای محلی نیز از خاستگاههای هنر نمایش به شمار میرود و به شکل غریبی با مردم این سامان در هم آمیخته است.نمایشهای کمیک و هنر یگانه و بیبدیل تعزیه نیز،به لحاظ قدمت دور و درازشان،به عنوان خاستگاههای این هنر به شمار میروند.
در میان آیینهای بیشماری که مردم جنوب در درازنای تاریخ با آنها زیسته و میزیاند، آیینهای سوگ به لحاظ فرم و شکل اجرایی برجستهتر از سایر آیینها دیده میشوند. این آیینها ضمن داشتن ساختار اجرایی قدرتمند،گسترده بیشتری در جنوب دارند چرا که به شدت با اعتقادات و باورهای مذهبی جنوبیان گره خوردهاند.هرچند آیینها سوگ در مرگ عزیزان از دست رفته شکل و شمایل خاص و منحصر به فردی دارد اما آیینهای سوگ مربوط سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبد اللّه الحسین(ع)به دلیل حضور گسترده و همگانی مردم رنگ و بویی دیگر دارد.
هرچند میتوان بارزترین دلیل اجرای قدرتمند آیینهای سوگ در این دیار را گره خوردن آن با ایمان و اعتقادات مذهبی مربوط دانست اما نکته دیگری که نمیتوان از آن به سادگی گذشت،نزدیکی این نقطه از کشور با تمدن بین النهرین است.میدانیم که«آیین سوگ یک آیین بین النهرینی است.یعنی آیینهای سوگ از این نقطه آغاز شدهاند.»3و بعید نیست که این فاصله نزدیک موجب این تأثیر شگرف شده باشد.برای این فرضیه چند دلیل میتوان بیان کرد:
الف)اول اینکه بررسی مطالعات تطبیقی نشان میدهد که شباهتهای فراوانی است میان آنچه در ادبیات شفاهی جنوب؛مثلا منمنداس،یا دیزنگر و..با آنچه در تمدن بین النهرین مثلا چیزی شبیه«آل»وجود دارد.
ب)تمام نقاطی که در حد فاصل بین تمدن بین النهرین تا بوشهر امروزی قرار دارند بر خلاف سایر نقاط دیگر آیینهای سوگ بسیار قوی دارند.مثل آیینهای سوگ اقدام مختلف در استان خوزستان از جمله اقدام بختیاری که میتواند نتیجه این تأثیر باشد.
ج)«اینها نتیجه تأثیرهایی است که ما از فرهنگ آن سوی بین النهرین داشتیم که احتمالا از سمت جنوب خلیج فارس است،چون معمولا فرهنگها در مناطق مرزی باهم تداخلهایی دارند»4
نکته مهم دیگر درباره آیینهای سوگ در استان بوشهر،نقش مهم زنان در برگزاری
استان بوشهر به لحاظ جغرافیایی در آغوش«دریا»و در دامن«بیابان»قرار گرفته است.بخشی از مردمانش دل در گرو«آب»دارند و برخی دیگر دل در گرو«خاک».از صبحدم نخست تاریخ مردم این سامان برای زنده ماندن به جدال با طبیعت پرداختهاند،عدهای به ستیز با دریا برخاسته،عدهای پنجه در«خاک»کردهاند.
آنها که به ستیز با دریا رفته بودند خود را در مقابل عظمت آن کوچک دیدند،به ناچار دست به دامان نیروهای فوق طبیعی شدند،آنها با دریا و آب گپ زدند،گپها آواز شد،آوازها آهنگین،دستها به آسمان رفت.هوا را شکافت،بدنها به حرکت درآمد،حرکات موزون شد،باورها به میان آمد،اعتقاد آوازها را محکم کرد و سرانجام دریا«رحیم شد»،هرچه داشت به انسانها داد و بدینسان«نیازها»با تکیه بر«ایمان»برآورده شد و این گونه«آیینهای دریایی»پدیدار گشت.
بندر کهن و سالدار بوشهر که چون نهنگی در آغوش آب خسبیده است شهر پر رمز و رازی است.اگر آن را از دریا سوار بر موجها بنگری،شهر مخوف و راز آلودی است،اگر از فراز آن را بنگری تکه زمینی میبینی که گویا به حریم دریا تجاوز کرده است، ولی اگر در دل آن و از کنارش بنگری،آن را بندری زیبا،جذاب، دیدنی و شگفتانگیز میبینی.
مقاله ای کوتاه از علی رضا رزم گیر
در رسالهء پایان تحصیلی دوستی،-که برخی واژههای لهجه کاکی*را در آنگردآوری نموده بود و ترانهای چند از سرایندگان که نامشان معلوم نیست در پایانآن آورده است این ترانه را دیدم که روی هم هشت بیست است و من سه چهار بیتش راکه موردنظرم است نقل میکنم:
م سلم سمبل گلنار نرگس[ترجمه:ای سرو من و ای غنچه گل انار من و ای نرگس من]
mo salmo sombolo golna?ro narges
اگ چشاش ت دی نممیت2هرگس3[ترجمه:اگر چشم او بتو افتاد من هیچوقت راضی نمیشوم]
ege cesa?s to di nommito harges
در این منطقه نژادهای بومی میزیستهاند و علاوهبر نژاد مدیترانهای نژادهای دیگری مانند در اویدی،سیاه پوس،سامی،عیلامی،سومری،نورودیک،عرب،لر و بهبهانی در سرزمین بوشهر سکونت داشته،و یا بهمرور به این منطقه مهاجرت کردهاند.در استان بوشهر،عربها،لرها و طوایف مخلوط مانند بهبهانیها ساکنهستند که در اثر اختلاط یک نوع نژاد خاص را به وجودآوردهاند و به بوشهری معروف شدهاند.1
تقریبا تمام مردم این استان به زبان فارسی و باگویش محلی خود تکلم میکنند.لهجهها در روستاهابیشتر از شهرها متنوع و مشهورند و بین آنهااختلافهایی نیز به چشم میخورد.برخی از اهالیجزیره خارک،شیف و بنادر کنگان و عسلویه نیز به زبانعربی صحبت میکنند.
پوشاک براساس وضع و اقلیم جغرافیایی،ذوق وسلیقه،مذهب و اعتقادات و طرز زندگانی و آداب و رسومبه وجود میآید.پوشاک مردم استان بوشهر نیز براساسعوامل ذکر شده شکل گرفته است.بنا به وضعجغرافیایی استان بوشهر که به دو ناحیهء کوهستانی وجلگهای تقسیم میشود دو حوزه فرهنگی برمبنایپوشاک سنتی مردم آن میتوان در این استان از همتشخیص داد.
چند روز قبل که شمارهی هشتم بهدستم رسید،بعد از مطالعهی صفحات اول،شعر معروف عقاب اثر زندهیاد استاد خانلریجلب توجهم کرد که آن نیز موجبتجدید خاطرهیی بسیار شیرین از گذشتههایدور زندگیام شد.
در سال 1336 و در آغاز کار پزشکیبنابر تعهد خدمتی که با وزارت بهداریداشتم،محل خدمتم در بخش محروم ودور افتادهی خورموج در ناحیهی جنوب غربییعنی بخشی از توابع بندر بوشهر موسوم بهسرزمین دشتی تعیین شد که با زحمتفراوان راه رفتن به آنجا را جستوجو و بعداز چند روز طی طریق به آنجا رسیدم.سرزمینی که از همهی تسهیلات زیستیمحروم بود،یعنی نه راه،نه آب،نه برق و نهحتا حمام داشت و تنها دارای آفتاب بود ونخل و مردمی خونگرم و مهربان.
یکی از آداب و رسوم مردم بندر طاهری مراسم سوگواری و عزاداری سالار شهیدان امام حسین (ع) است که همانند دیگر شهر های ایران در این شهر برگزار می شود .
مردم دشتی و خورموج مردمی مهربان و خونگرم و در عین حال مهمان نواز، بی ریا، صادق، متدین و در انجام مراسمات مذهبی گوناگون جدی و در مواقع غم و شادی شریک و غمخوار یکدیگرند . این خصوصیات و طبع بلند، الهام گرفته از یک فرهنگ غنی و نشات گرفته از تمدن پر شکوه ایرانی و اسلامی است.
این شهرستان در دوره ایلامی ها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان آباد بوده است. این منطقه در عهد ساسانیان تلاش بارزتری در جهت موجودیت خویش در صحنه تاریخ و تمدن ایران زمین دارد.
برازجان به معنی جایگاه منسوب گرازان است: نگارنده که نظرم در مصاحبت با دوستمان چمنکار به برازجان معطوف شد. در همان نگاه اول جزء براز در این نام را علی الاصول صورتی از نام گراز (وراز پهلوی) تشخیص دادم. در ویکیپدیای فارسی هم در شرح جاذبه های طبیعی برازجان در ردیف اول حیوانات بومی ذکر شده است. لذا مسلم به نظر میرسد. نام برازجان در اصل ورازگان بوده است که طبق قاعده تبدیل حروفات پهلوی به فارسی دری تبدیل به وراز شده است. به احتمال زیاد این معنی نام عیلامی آنجا نیز بوده است. چه شواهد دال بر قدمت دیرین این شهر می باشند.
آوای غم انگیز نوحه خوانی و نوازندگی سنج و دمام بوشهری ها در ماه محرم و صفر حکایت از دردها و غمهای فراوان آنها دارد. سینه زنی در بوشهر و سایر شهرهای خطه جنوب با شکوه خاصی برگزار می شود.
شوره:
زن ها شب هنگام برای شنیدن روضه یا مرثیه خوانی به گرد هم جمع میشوند.باخواندن آوازی معروف به لایه لایه یا لای لای آرام آرام شروع می شود.این اواز برگرفته از لالایی است که زنهای بوشهری برای خوابانیدن طفل خود می خوانند. آواز لالایی بیشتر در مایه ی دشتی که یکی از زیباترین متعلقا ت مستقل دستگاه شور از ردیف موسیقی ایرانی است خوانده میشود.این آواز معمولا با متری آزاد اجرا و در بوشهر با سبک های مختلفی خوانده میشود که اکثرا شبیه به شروه خوانی می باشد.
محسن شریفیان یکی از بهترین آهنگسازان و نوازندگان موسیقی فولک ایران است که علاوه بر فعالیتهای فراوان در اجرای کنسرت و ارائه آلبومهای موسیقی، به پژوهش و تحقیق جدی در زمینه موسیقی منطقه خود یعنی بوشهر پرداخته و این بررسیها را در کتابهایی تحت عنواین «اهل ماتم» و «اهل زمین» منتشر کرده است. شریفیان سرپرست گروه لیان است که در جشنوارههای متفاوتی در سراسر دنیا شرکت کرده و امروز یکی از نمادهای موسیقی متنوع ایران در دنیا به شمار میرود.
سوگواری امروزی و موسیقی ویژه آن در استان بوشهر که اغلب در کنار آیینهای مذهب تشیع تداوم یافته و معمولاً در مراسم عزاداری بزرگان مذهبی تا به امروز باقی مانده، یکی از باسابقهترین انواع مراسم مذهبی و موسیقایی ایران محسوب میشود؛ مراسمی که با آداب ویژهای برگزار میشود و بخشهای خاص خود را دارد.
اگر به جنوب کشور سفر کرده و با مردم این ناحیه و عادت هایشان آشنا باشید، حتما می دانید که...
خورش بامیه یکی از غذاهای اصلی آنهاست؛ خورشی که معمولا جنوبی ها وقتی میهمان عزیزی دارند، آن را طبخ می کنند و سر سفره می گذارند. بامیه، سبزی ای که بهترین وقت برای ذخیره کردنش اواخر تابستان است، ارزش های غذایی فراوانی دارد که در «دستور غذا»ی این هفته با آن آشنا خواهید شد.
● طرز تهیه
ابتدا پیاز را کمی در روغن تفت بدهید و سپس گوشت ها را اضافه کنید. بعد، نمک و زردچوبه را بیفزایید و در پایان به اندازه ۳ لیوان آب در قابلمه بریزید تا گوشت ها بر اثر جوشیدن آب، مغز پخت شوند. پس از نیم پزشدن گوشت، به آن لپه، بامیه و گوجه فرنگی های خرد شده را همراه زعفران آب کرده اضافه کنید. بعد از ۴۰ دقیقه می توانید خورش تان را سرو کنید.