عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
عکس خیابان جمهوری اسلامی | 0 | 98 | valadbaigi |
زندگی ساده یه روحانی | 0 | 574 | hassanahmadi |
فصل برداشت | 3 | 1161 | sorush |
کوه نمک جاشک | 5 | 1375 | shahinlian |
از ما بپرسید و بخواهید ... | 7 | 1545 | hassanahmadi |
هوای بارونی کاکی | 2 | 1344 | shahinlian |
زندگی زنان عشایر دشتستان | 0 | 922 | hassanahmadi |
برداشت گوجه فرنگی | 0 | 1087 | hassanahmadi |
میرزا احمد خان از 1271 ش تا کمی پس از جنگ جهانی اول حکمران بنادر جنوب بود.او حکومت جنوب را همواره به دلیل دور بودن از حکومت مرکزی بر حکمرانی دیگر مناطق ترجیح میداد؛زیرا با استفاده از دوری مسافت میتوانست افزون بر داشتن حکومت مطلقه در منطقه،ظلم و جورهای خود را نیز نزد اولیای امور دولت،خدمت قلمداد کند و سودهای سرشاری به دست آورد.
تخته حوضی
یکی دیگر از نمایشهای اصیل ایرانی که همگام و همپای تعزیه در جامعه ما رشد و نمو پیدا کرد نمایش تخته حوضی بود.«تخته حوضی»روی دیگر سکهای بود که یک سویش تعزیه بود.تعزیه به خاطر مذهبی بودنش همواره مقدس بوده و نمایشگرانش مورد عزت و احترام بودهاند؛اما متأسفانه تخته حوضی به دلیل اینکه ریشه در رقص و موسیقی داشته و همواره در درون خود طنز گزنده،سیاسی و نقادانهای داشته،به عنوان هنری نجیب شناخته نشده است و نمایشگرانش را همواره با القابی چون مطربها،دلقکها،دورهگردها صدا زدهاند...»13.
در بوشهر پیش از آنکه به تخته حوضی برسیم،نمایشهای شاد و کمیکی وجود داشته که مردم معمولا در مراسم شادی آنها را اجرا میکردهاند.روشن است که در آن نمایشها نه اجراکنندگان دغدغه«نمایش»داشتهاند و نه خود نمایش باری تئاتری قوی داشته است. اما نیت«بازی»و سرگرمی،مردم را به طرف این نمایشها میکشانده است.نکته مهم دیگر درباره نمایشهای شاد در بوشهر آنکه مردم این سامان مردم شوخطبع،ظریف و اهل خنده هستند.و به همین دلیل به این مسایل اهمیت فوق العاده نشان میدادند هرچند به مرور زمان شرایط و جریانات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی به سمت و سویی رفت که امروز خنداندن آدمهای جنوب کار سادهای نیست.
عناصر تشکیل دهنده بناها در بافت قدیم بوشهر از دو منظر قابل بررسیاند:دسته اول عناصری که جنبه کاربردی دارند و دسته دوم عناصری که واجد جنبهای تزیینیاند.
بررسی دقیق نشان دهنده این امر است که عناصر کابردی بیش از عناصر تزیینی اهمیت داشتهاند؛بهطور کلی،میتوان عناصر تشکیل دهنده بناها در بافت قدیم را اینگونه ذکر کرد:
1.ورودی؛2.حیاط مرکزی؛3.اتاقها؛ 4.تراس و شناشیر؛5.پشت بام و جان پناه؛ 6.جرز و فرو رفتگی بدنهها؛7.سایهبان و شبکههای چوبی؛8.باز شوها؛9.بادگیرها؛ 01.پلهها؛و11.نردهها و معجرها.
جنوب سرزمین غریب،شگفت و پرآیینی است،سرزمینی که شگفتیاش ریشه در جغرافیای محدودی دارد که در آن عدهای دل در گرو خاک دارند و با باد،زمین و درخت سخن میگویند و باورها و اعتقاداتشان آیینهای بیابانی را موجب شده است.عدهای دیگر اما دل در گرو دریا دارند و با آب و«آبیها»گپ میزنند و آواز میخوانند و باورهایشان موجب زایش آیینهای دریایی گشته است.
انسان جنوبی از سپیدهدم نخستین تارخی با این آیینها زیسته،نفس کشیده و این زندگی توأمان«فرهنگی خاص»را برایش رقم زده است.
به همین سبب نمایشهای سنتی برآمده،از دل این فرهنگ خاص شاخصههای قومی، بومی و اقلیمی دارند.این مقاله تلاش میکند ضمن بررسی کلی آیینها در استان بوشهر ویژگیهای نمایشهای سنتی این استان را مورد مطالعه قرار دهد.
....
بااینحال تعزیه(شبیهخوانی)در بوشهر نسبت به سایر نقاط کشور شاخصههای منحصر به فرد و یگانهای دارد.مهمترین شاخصهها عبارتند از:
الف)برجستهترین نکتهای که در تعزیه بوشهر دیده میشود و در هیچ نقطهای از مملکت همانندی ندارد حضور شبیهخوانان زن در نقشهای زنان در مجالس تعزیه است.این نکته از دیرباز در تعزیه بوشهر وجود داشته و متعلق به مثلا یک دهه اخیر نیست.
مهمترین عوامل مؤثر در شکلگیری بافت قدیم بوشهر را میتوان«اقلیم»،«شکل زمین»و«وضعیت امنیتی»نام برد.
الف)اقلیم
بوشهر در بیشتر ایام سال آب و هوای گرم و مربوط دارد و رطوبت بیش از حد و گرمای طاقت فرسایش باعث شده تا بافت قدیم در جدال با این ویژگی و برای کاهش اثرات آن ساخته شود؛به همین دلیل،کوچههای بافت قدیم بسیار باریک و ساختمانهای دو طرف کوچهها بسیار بلند است.این بلندی باعث شده که کوچهها همواره سایه داشته باشند و نور خورشید مستقیما به آنها نتابد. از سوی دیگر باریک بودن کوچهها باعث میشود که هوا در آنها جریان پیدا کند و رطوبت به حد اقل برسد.نکته مهم دیگری که در تأثیر اقلیم خاص شهر در بافت قدیم آن مشهود است،رنگ ساختمانها است که برای انعکاس دادن و جذب نکردن گرما سفید است.
اگر باور داشته باشیم که«نمایش در آغاز،از تحول رسمها و نیایشهای مذهبی بیرون آمده»4است،بیگمان سرزمینی چون
جنوب ایران که مردمانش از سپیده دم تاریخ،با آیینها،رسمها و نیایشهای مذهبی بر بالیده و همواره به عنوان نیازی مبرم با آنها و در دل آنها زیستهاند،سرزمینی است سرشار از رگ و ریشههای نمایشی.آیینهای مختلفی که در ایام مختلف سال در این منطقه برگزار میشود،بارزترین مثال این نکته است.مراسم بازخواهی، زار،مراسم خاک سپاری،ازدواج،عزاداری و...مهمترین این آیینها به شمار میروند و از نخستین روزهای تاریخ مردم این خطه،با آنها زیست کردهاند.علاوه بر آیینها،بازیهای محلی نیز از خاستگاههای هنر نمایش به شمار میرود و به شکل غریبی با مردم این سامان در هم آمیخته است.نمایشهای کمیک و هنر یگانه و بیبدیل تعزیه نیز،به لحاظ قدمت دور و درازشان،به عنوان خاستگاههای این هنر به شمار میروند.
در میان آیینهای بیشماری که مردم جنوب در درازنای تاریخ با آنها زیسته و میزیاند، آیینهای سوگ به لحاظ فرم و شکل اجرایی برجستهتر از سایر آیینها دیده میشوند. این آیینها ضمن داشتن ساختار اجرایی قدرتمند،گسترده بیشتری در جنوب دارند چرا که به شدت با اعتقادات و باورهای مذهبی جنوبیان گره خوردهاند.هرچند آیینها سوگ در مرگ عزیزان از دست رفته شکل و شمایل خاص و منحصر به فردی دارد اما آیینهای سوگ مربوط سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبد اللّه الحسین(ع)به دلیل حضور گسترده و همگانی مردم رنگ و بویی دیگر دارد.
هرچند میتوان بارزترین دلیل اجرای قدرتمند آیینهای سوگ در این دیار را گره خوردن آن با ایمان و اعتقادات مذهبی مربوط دانست اما نکته دیگری که نمیتوان از آن به سادگی گذشت،نزدیکی این نقطه از کشور با تمدن بین النهرین است.میدانیم که«آیین سوگ یک آیین بین النهرینی است.یعنی آیینهای سوگ از این نقطه آغاز شدهاند.»3و بعید نیست که این فاصله نزدیک موجب این تأثیر شگرف شده باشد.برای این فرضیه چند دلیل میتوان بیان کرد:
الف)اول اینکه بررسی مطالعات تطبیقی نشان میدهد که شباهتهای فراوانی است میان آنچه در ادبیات شفاهی جنوب؛مثلا منمنداس،یا دیزنگر و..با آنچه در تمدن بین النهرین مثلا چیزی شبیه«آل»وجود دارد.
ب)تمام نقاطی که در حد فاصل بین تمدن بین النهرین تا بوشهر امروزی قرار دارند بر خلاف سایر نقاط دیگر آیینهای سوگ بسیار قوی دارند.مثل آیینهای سوگ اقدام مختلف در استان خوزستان از جمله اقدام بختیاری که میتواند نتیجه این تأثیر باشد.
ج)«اینها نتیجه تأثیرهایی است که ما از فرهنگ آن سوی بین النهرین داشتیم که احتمالا از سمت جنوب خلیج فارس است،چون معمولا فرهنگها در مناطق مرزی باهم تداخلهایی دارند»4
نکته مهم دیگر درباره آیینهای سوگ در استان بوشهر،نقش مهم زنان در برگزاری
استان بوشهر به لحاظ جغرافیایی در آغوش«دریا»و در دامن«بیابان»قرار گرفته است.بخشی از مردمانش دل در گرو«آب»دارند و برخی دیگر دل در گرو«خاک».از صبحدم نخست تاریخ مردم این سامان برای زنده ماندن به جدال با طبیعت پرداختهاند،عدهای به ستیز با دریا برخاسته،عدهای پنجه در«خاک»کردهاند.
آنها که به ستیز با دریا رفته بودند خود را در مقابل عظمت آن کوچک دیدند،به ناچار دست به دامان نیروهای فوق طبیعی شدند،آنها با دریا و آب گپ زدند،گپها آواز شد،آوازها آهنگین،دستها به آسمان رفت.هوا را شکافت،بدنها به حرکت درآمد،حرکات موزون شد،باورها به میان آمد،اعتقاد آوازها را محکم کرد و سرانجام دریا«رحیم شد»،هرچه داشت به انسانها داد و بدینسان«نیازها»با تکیه بر«ایمان»برآورده شد و این گونه«آیینهای دریایی»پدیدار گشت.
بندر کهن و سالدار بوشهر که چون نهنگی در آغوش آب خسبیده است شهر پر رمز و رازی است.اگر آن را از دریا سوار بر موجها بنگری،شهر مخوف و راز آلودی است،اگر از فراز آن را بنگری تکه زمینی میبینی که گویا به حریم دریا تجاوز کرده است، ولی اگر در دل آن و از کنارش بنگری،آن را بندری زیبا،جذاب، دیدنی و شگفتانگیز میبینی.
دیباچهء دیوان خان دشتی بوسیلهء شخصی که«آیت»تخلص داشته وخود را محمد حسن قزوینی پسر محمد حسین مینامد و بگفتهء خودش«نازپروردهدامان حمایت و راه آورد سفر عنایت»و یا بعبارت دیگر از ملتزمین رکاب ومقربین جناب خان بوده است،نوشته که میگوید:بعد از آنکه درس خواندمو سواد یافتم رأی سرکشم به هیچ کاری تن در نمیداد و هیچ پایهای از پایههایزندگی را نمیپسندید،تا اینکه روزی آواز خوشی از کاروانی شنیده و گرد وغبار زمینهای نرم و ناهموار صحراها را سرمهوار در دیده عزم کشیده و مردوارراههای سخت کوهستانی را تا سر کوهها و پایان بیابانها با رنج پیموده و پساز سختبینی زیاد به رامشکده آستان«خان»رسیده و در خدست او ماندگارو پایبند شدم...»
مقاله ای کوتاه از علی رضا رزم گیر
در رسالهء پایان تحصیلی دوستی،-که برخی واژههای لهجه کاکی*را در آنگردآوری نموده بود و ترانهای چند از سرایندگان که نامشان معلوم نیست در پایانآن آورده است این ترانه را دیدم که روی هم هشت بیست است و من سه چهار بیتش راکه موردنظرم است نقل میکنم:
م سلم سمبل گلنار نرگس[ترجمه:ای سرو من و ای غنچه گل انار من و ای نرگس من]
mo salmo sombolo golna?ro narges
اگ چشاش ت دی نممیت2هرگس3[ترجمه:اگر چشم او بتو افتاد من هیچوقت راضی نمیشوم]
ege cesa?s to di nommito harges
کسی که سالهای سال شاگردی صاحب کفایه و صاحب عروة را نموده و همدرس مباحثة و مراوده با بزرگانی چون حضرات بروجردی و مدرس و کاشانی بوده باشد، البته که میتواند چون ستارهای بر سواحل جنوب ایران بدرخشد و چون شیر بر دشمنان و متجاسران به مرز و بوم ایران یورش برد. آری او مرد علم و عمل، اجتهاد و جهاد و دیانت و سیاست بود و اگر برگ برگ تاریخ مبارزات مردم جنوب ایران را از نظر بگذرانیم نام و یاد و جایگاه او را به عظمت و بزرگی خواهیم یافت. اعلامیه تند و کوبنده او بر علیه انگلیس و احمدشاه قاجار دربارة قرارداد 1919 که مرحوم بلادی در آن نوشته بود «هر مادهاش جداگانه تیشهای است که به ریشه اساس سیاست و استقلال ایران میزند مجملی است که شرح مفصل مجاهدات و روشنبینی اوست. او میگفت که «معاهده بستن ایران با او ]انگلیس[ مانند معاهدة گوسفند است با گرگ». باری او پرچمدار استقلال و تمامیت ارضی جنوب ایران در اواخر قاجار و دوران پهلوی بود و نهضت جنوب و قیامهای ارزشمندی مانند قیام تنگستان متاثر و ملهم از وجود آن مرد بزرگ بود. با زندگی، زمانه، آثار و احوال آن عالم ربانی و مجاهد الهی در مقالة زیر آشنا میشوید.
با اشغال بوشهر در هشتم اوت 1915 میلادی به وسیله قوای انگلیس، مخالفتهای مردمی با انگلیسیها در جنوب بالا گرفت. به طوریکه روحانیون بوشهری در کنار نیروهای انقلابی بوشهر و تنگستان قرار گرفته و با اعلام جهاد علیه انگلیسیها به ستیز با آنان پرداختند.
یکی از روحانیون برجسته که نبرد خستگی ناپذیری را علیه قوای اشغالگر در بوشهر، رهبری کرد، آیت الله سیدعبدالله بلادی بوشهری بود. هدف این مقاله بررسی مبارزات ضد انگلیسی مرحوم سید عبدالله بلادی با توجه به منابع موجود میباشد.
در این منطقه نژادهای بومی میزیستهاند و علاوهبر نژاد مدیترانهای نژادهای دیگری مانند در اویدی،سیاه پوس،سامی،عیلامی،سومری،نورودیک،عرب،لر و بهبهانی در سرزمین بوشهر سکونت داشته،و یا بهمرور به این منطقه مهاجرت کردهاند.در استان بوشهر،عربها،لرها و طوایف مخلوط مانند بهبهانیها ساکنهستند که در اثر اختلاط یک نوع نژاد خاص را به وجودآوردهاند و به بوشهری معروف شدهاند.1
تقریبا تمام مردم این استان به زبان فارسی و باگویش محلی خود تکلم میکنند.لهجهها در روستاهابیشتر از شهرها متنوع و مشهورند و بین آنهااختلافهایی نیز به چشم میخورد.برخی از اهالیجزیره خارک،شیف و بنادر کنگان و عسلویه نیز به زبانعربی صحبت میکنند.
پوشاک براساس وضع و اقلیم جغرافیایی،ذوق وسلیقه،مذهب و اعتقادات و طرز زندگانی و آداب و رسومبه وجود میآید.پوشاک مردم استان بوشهر نیز براساسعوامل ذکر شده شکل گرفته است.بنا به وضعجغرافیایی استان بوشهر که به دو ناحیهء کوهستانی وجلگهای تقسیم میشود دو حوزه فرهنگی برمبنایپوشاک سنتی مردم آن میتوان در این استان از همتشخیص داد.
چند روز قبل که شمارهی هشتم بهدستم رسید،بعد از مطالعهی صفحات اول،شعر معروف عقاب اثر زندهیاد استاد خانلریجلب توجهم کرد که آن نیز موجبتجدید خاطرهیی بسیار شیرین از گذشتههایدور زندگیام شد.
در سال 1336 و در آغاز کار پزشکیبنابر تعهد خدمتی که با وزارت بهداریداشتم،محل خدمتم در بخش محروم ودور افتادهی خورموج در ناحیهی جنوب غربییعنی بخشی از توابع بندر بوشهر موسوم بهسرزمین دشتی تعیین شد که با زحمتفراوان راه رفتن به آنجا را جستوجو و بعداز چند روز طی طریق به آنجا رسیدم.سرزمینی که از همهی تسهیلات زیستیمحروم بود،یعنی نه راه،نه آب،نه برق و نهحتا حمام داشت و تنها دارای آفتاب بود ونخل و مردمی خونگرم و مهربان.
لِنج گونهای از کشتی کوچک یا قایق بزرگ باری و مسافری است که در خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند دیده میشود. لنجها بر پایه قایقهای بادبانی رایج در خلیج فارس ساخته میشود با این تفاوت که به جای بادبان با موتور حرکت میکند. عرشه باز یا نیمهباز دارد. از دهه ۱۹۵۰ میلادی موتور بنزینی یا دیزل برای پیشراندن لنجها بکار رفت و امروز بیشتر لنجها موتور دارند.
تعداد صفحات : 12